هنرنگار-۱, هنرهای تجسمی

ویکتور وازارِلی؛ فُرمِ مشترک

[به بهانه نمایشگاه وازارلی در مرکز ژرژ پمپیدو پاریس]

کیمیا پیشدادیان

«یک جامعه ی جهانی باید متعاقبا یک زبان تجسمی بین المللی، ساده، زیبا و قابل قبول داشته باشد. چه بهتر اگر توسط همه استفاده شود»
نمایشگاه ویکتور وازارلی در مرکز ژرژ پمپیدو پاریس با این جمله از او بر روی آخرین دیوارش تمام می‌شود تا یادآوری نهایی از اهداف و نظرات او باشد. اما اگر نام وازارلی همچنان یادآور آثار رنگارنگ و خطای دید است , بدین معناست که با گذشت بیست سال از مرگ او کار و منطق کارهایش به خوبی درک نشده یا نادیده گرفته شده است .این نمایشگاه بزرگ در پنج سالن و هفت بخش، آثار او را در یک شمای کلی به نمایش می‌گذارد. نمایشگاه از طریق مجموعه‌ای استثنایی شامل حدود هشتاد نقاشی، یک دکوراسیون معماری و یک مجموعه ی بزرگ از آثار و کارهای متنوع او در هر گوشه و کنار، سعی در معرفی واقعی و همه جانبه‌ی هنرمند دارد؛ بر خلاف بسیاری از نمایشگاه‌ها که تنها به نمایش آثاری از وی که در جامعه ی هنری به عنوان اثر هنری والا پذیرفته شده هستند علاقه و توجه نشان داده‌اند.


این نمایشگاه سعی در نشان دادن منطق آثار وازارلی دارد.ما با دو وازارلی روبرو هستیم : ویکتور وازارلی به عنوان وارث تاریخ آوانگاردهای نیمه اول قرن بیستم و به ویژه باوهاس، که با جدیت و قاطعیت سعی در سکولاریزه کردن هنر داشت و می‌توان گفت این تلاش او برای تعریف کردن مفاهیم در طراحی و تولید نقش عمده‌ای در گسترش هنر در جامعه بازی کرد .
همزمان، دیگر وازارلی، در بخش عظیمی از کارهایش، فرم‌‌‌ها را به شکلی توسعه داده است که به چشم بیننده بسیار جذاب تر ازنوع متداول نقاشی های انتزاعی هستند و به خاطرهمین بخش از آثارش است که او در تاریخ هنر به عنوان پدر هنر دیدگانی (اپ ارت ) ماندگار شده است، در حالی که او بنیانگذار این جنبش نبوده است , شاید بتوان او را تاثیرگذارترین هنرمند این جنبش دانست . این نمایشگاه از بیننده دعوت می‌کند تا با هریک از این دو مسیر و سیر تحولات او همراه شود؛ آن‌‌ها را ببیند، بیابد، درک کند، بیاموزد و ارتباط این دو را با یکدیگر دربیابد.
بخش اول و کوچک نمایشگاه با وازارلیِ گرافیست آغازمی‌شود یعنی آن وازارلی که در بوداپست تحت تاثیر تاریخ هنر آوانگارد شکل گرفته است. استادش سندور بورتنیک، یکی از چهره‌های اصلی مدرنیسم مجارستان است. این بخش نمایشگاه وازارلی‌ای را که منطبق با زبان مدرنی که در جهت تبلیغات و تجاری‌سازی سال‌های ۱۹۳۰ کار می‌کند، نمایش می‌دهد .تعدادی از آثار نقاشی-گرافیک او به نمایش درآمده است که مجموعه ی گورخرها نیز در بین آن ها‌ست. مجموعه‌ی گورخرها که از آن به عنوان شروع هنردیدگانی یاد ‌‌‌ می‌شود، مربوط به دهه‌ی ۱۹۳۰ است و در نمایشگاه فاصله‌ی زمانی که بین خلق این اثر و آثاری که در دسته‌ی «اُپ-آرت» optic art قرار می‌گیرند،وجود دارد مشهود است. بیننده بازگشت هنرمند به این کارها و ارتباطشان با کارهای دهه‌ی ۱۹۵۰ را می‌تواند ببیند. در کاهای گرافیک و تبلیغاتی وازارلی می‌توان روحیه‌ی جستجوگری او را دید . همچنین مطالعات گسترده‌ی وی و قدمهای اولیه‌ی شروع و پایه ی کارهای آینده‌اش نیز در همین ۲۰-۳۰ اثر کوچک و بزرگ این دوره نمایان است.
در بخش بعد حدود بیست نقاشی که تعدادی از آن‌ها در کلکسیون‌ها‌ی شخصی نگهداری می‌شوند و بیش از نیم قرن است که نمایش داده نشده اند، گرد هم آمده‌اند تا گواه منحصر به فرد بودن هنرانتزاعی مخلوق وازارلی در سال‌های ۱۹۴۰ باشند. بعد از جنگ، وازارلی تمرکز خود را روی هنر گذاشته بود و به عنوان عضوی از جنبش پاریس به خلق آثار انتزاعی می‌پرداخت. این آثار انتزاعی حاصل مشاهده واقعیت، طبیعت و معماری بود. ده نقاشی از این آثار مربوط به دورانی است که او در سال ۱۹۴۸ به گوردس می‌رود و به یک کشف بزرگ برای گسترش آثارش دست می یابد: کریستال با بازتاب‌های پیچیده، طرح‌های پیچیده ، شفاف و بلورینی تولید می‌کند که به مدلی برای آثار انتزاعی او تبدیل می‌شود . زوایای هندسی و تضاد های قدرتمند سایه و نور که بازی‌های نوری به وجود می آورند و تصاویر بی ثبات خلق می‌کنند. بی ثباتی این فرم‌های کریستالی, اولین تاثیرات روی زبان تجسمی ابتدائی ، ساده و ساکن،‌ فرم‌های انتزاعی و تمایل به ایجاد حرکت درآن‌هاست که مقدمات انقلاب زیبایی شناختی بزرگی را فراهم کردند که منجر به تولد هنر دیداری-حرکتی‌ای درمیانه‌های دهه‌ی ۱۹۵۰ می شود که در دهه ی بعدی ان را« اُپ آرت» نامیدیم .
در این دوره با محدود کردن کارها به سیاه و سفید , وازارلی نوعی از اثر را تعریف می‌کند که چشم بیننده را به دنیای انرژی امواج و ذرات می‌برد. این نمایشگاه نقاشی‌های برجسته ای را به نمایش گذاشته که انگار می‌لرزند, سوسو می‌زنند یا مرتعش هستند. در آن‌ها یک فرم سریع به چشم می آید ولی خیلی زود فرم خود را تغییر می‌دهند و ثبات ندارند. هدف او در این دوره اضافه کردن یک بعد دیگر به کارهاست، او در جستجوی حرکت یا بعد سوم است. هر چیزی که نقاشی‌های انتزاعی گذشته را در عین سادگی بیشتر ، جذاب ، جدید و عجیب کند .فرم‌های فقط سیاه و سفید و ساده‌ی مربع ، دایره، مثلث و خط وزارلی در اینجاست که اُپ-آرت را به وجود می‌آورد که در سال‌های ۱۹۶۰-۱۹۷۰ بسیار موفق و معروف و به عنوان یک سبک هنری شناخته می‌شود.
بخش بعدی مربوط به دورانی است که در اوایل سال‌های ۱۹۶۰ وازارلی پروژه‌ای را که خود «الفبای تجسمی» می‌نامد شروع کرد. زبانی که متشکل از واژگانی بود که شش فرم هندسی ساده‌ی قرار داده شده در مربع هایی با رنگ‌های خالص به عنوان واحدهای تجسمی بودند. او به دنبال به وجود آوردن یک زبان تجسمی بین المللی که به جامعه ی جهانی ابزاری برای تولید یک فرهنگ و سنت جهانی جدید باشد، بود .این همیشه یکی از آرزوهای اولیه‌ی هنرمندان انتزاعی گرا بوده است؛ هنر به عنوان زبانی بین المللی، رابطی میان تمام مردم و چیزی قابل درک برای همه ،آن زمان جذاب و دست یافتنی می‌نمود. وازارلی از هنرمندانی است که به بیشترین میزان ممکن به این هدف نزدیک شده است. نتیجه‌ی کار با واحد های مربعی و اشکال هندسی و رنگ‌ها، بی نهایت ترکیب از بازی با آن‌ها ایجاد می‌کرد. وازارلی به روش های جایگشت و برنامه نویسی تسلط داشت و این بخش از علایق او بود که به کارهایش یک جنبه ی دیجیتالی فراتر از زمانه‌اش می‌داد. در این بخش نقاشی ها و نقاشی-سرامیک ها بر دیوار و مجسمه هایی ساخته شده از مکعب های روی هم چیده شده به نمایش در آمدند. این فضای رنگی حسی یادآور فضای بازی کودکان به مخاطب می‌دهد. شاید این آثار به نظر بیننده‌ی امروزی بیش از حد زیبا و تزیینی باشند اما دغدغه‌ی آن زمان نقاش، زبان بین المللی ،ارتباط هنر با مردم جامعه و حضور هنر در جامعه بوده است.او به تولید محدود جعبه های» آثار هنری خود را بسازید « به نام «Planetary Folklore Participations No 1» می‌پردازد که از واحدهای مربع شکل رنگی تشکیل شده که دایره یا مربع رنگی دیگری درون آن قرار می‌گیرد. همچنین تعدادی طرح پیشنهادی از وازارلی درون جعبه قرار داده شده است . یک نمونه از این کار نیز در گوشه‌ای از نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است. در نیمه دوم دهه ۱۹۶۰، رنگ‌های خالص الفبای تجسمی او با افزوده شدن رنگ‌های میانی غنی تر شدند. تابلوهای موزاییکی با سایه روشن وگرادیان رنگی نمونه‌های آن است. تعدادی از این آثار با ابعادی نسبتا بزرگ‌تر در حالی در نمایشگاه توجه ویژه‌ی بینندگان را به خود جلب می‌کنند که از مربع‌ها و دایره‌های هم اندازه تشکیل شده اندو بخش مهمی از آثار این هنرمند هستند.
بخش بعدی نمایشگاه ،از خصوصیات نمایشگاه‌هایی است که مرکز پمپیدو برگزار می‌کند؛ اهمیت دادن به همه چیز. چیزهائی که از نظر هنری شاید کم اهمیت باشند، اما در دنیای طراحی و مد یا معماری مهم و در بررسی‌های اجتماعی و فرهنگی پراهمیت هستند. این بخش با تابلوی بزرگ پلگسیگلاس از لوگوی رنو در کنار تابلوی بزرگی از روی جلد اولین انتشار آلبوم «شگفتی فضا» از «دیوید بووی» شروع می‌شود. پیرو هدف آوانگاردها که همگانی شدن هنر بود، وازارلی که وارث بر حق آن‌هاست، در سال‌های پایانی دهه ی ۱۹۶۰ متعهد به انتشار گسترده‌ی فرم‌هایش در جامعه می‌شود در حالی که بخشی از این «ورود به فرهنگ عامه» در آن زمان باب نبود، وازارلی قدم‌های مهمی در جهت رواجش گذاشت. یکی ازاین قدم‌ها تولید آثارمولتیپل از جمله کارهای چاپ دستی بود. انجام این کارها در حجم بالا بستر حضور گسترده‌ی او در پوسترها را فراهم کرد. به این ترتیب هنر او قدم از چارچوب‌های جامعه ی هنری بیرون گذاشته و وارد جامعه می‌شود. کم کم آثاراو در همه جا دیده می‌شوند ؛ در تصاویر دکوراسیون های داخلی، پس زمینه های عکاسی مد، روی جلد کتاب ها و حتی در صحنه های فیلم ها هم حضور پیدا می‌کنند. برند های طراحی برای تولیداتشان از آثار او الهام گرفتند. یکی از اهداف این نمایشگاه, برجسته کردن این اتفاق ارزشمند یعنی شناخته شدن هنر در جامعه است. اگر امروز تصویر نقاشی های معروف روی انواع وسایل مصرفی و تزیینی به صورت گسترده وجود دارد، دستاورد هدفی است که هنرمندان آن دوره برای تحقق آن تلاش کردند. در ویترینی که در نمایشگاه قرار داده شده نمونه‌هایی از کیف، روسری، ساعت، گلدان، ظروف و دیگر محصولاتی که با الهام از آثار وازارلی در آن دوران تولید شده بودند به نمایش در آمدند. علاوه بر آن مجموعه‌ای از کتاب ها و محصولات فرهنگی ای که روی جلدشان که از آثار او استفاده شده است نیز دیده می‌شود . در پایان این بخش با طرح‌های معماری هنرمند روبه رو می‌شویم. از نظر وازارلی معماری جایی است که هنرش می تواند با بیشترین بهره‌وری با جامعه به اشتراک گذاشته شود. او می‌گوید که هنر باید در تمامی فضاهای زندگی مردم حاضر باشد؛ پارک ها , مهد کودک ها , مدارس، خوابگاه‌های جوانان، کتابخانه ها، در سربازخانه ها، در خانه های فرهنگی و اشاره‌ای به خانه‌های شخصی نمیکند.
سالن غذاخوری «دویچه بوندس» بانک فرانکفورت که توسط وازارلی در سال ۱۹۷۲ آماده شده است به این نمایشگاه منتقل و بازآفرینی شده است .طرح‌هایی که برای نمای ساختمان‌ها و تزئینات داخلی استفاده کرده‌است و از جمله طرح‌های او برای ایستگاه متروی مونپارناس , همچنین فیلم‌ها و عکس‌هایی از این ساختمان‌ها نیز به نمایش در آمدند.
در سالن آخر آثار بزرگ و مشهور وازارلی بر روی دیوارهای تماما مشکی به نمایش در آمدند. این فضاسازی نمایشگاه، جادوئی بودن نقاشی ها را برای بیننده چندین برابر می‌کند. رنگ‌های کارها بیشتر به چشم می آیند و جذاب ترشان می‌کنند و حس سه بعدی بودنی که وزارلی ساخته است، در تاریکی فضای اطراف تابلوهای نورانی خودنمائی می‌کند. می‌توان گفت این آثار ترکیب تکامل یافته ای از آثار و تجربیات قبلی اوست. خط ها، دایره ها و مربع های او کش آمده اند تا حس سه بعدی یا حرکت را نشان دهند و بیننده را جادو کنند. این فضای تاریک با روحیه ی علمی-شاعرانه ی وازارلی که اسامی آثارش به« متاگلکسی» یا انرژی های ذرات باز می‌گردند، هماهنگی دارد. وازارلی‌ای که در رابطه با آثارش می‌گوید: «بر بال امواج، گاه به اتم و گاه به کهکشان پرواز و از جذابیت ها و مزاحمت ها عبور می‌کنم.»

نمایشگاه وازارلی در پمپیدو پاریس / عکس: کیمیا پیشدادیان، تابستان ۲۰۱۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *