[به بهانهی درگذشت معمار هرم لوور]
مهدی شادکار
آی.مینگ پِی، آرشیتکت مشهور چینیالاصل امریکایی، در تابستان گذشته یعنی ماه مه ۲۰۱۹ در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت.
از سال ۱۹۴۸، که مینگ پِی توسط یک سرمایهگذار املاک و مستغلات بنام ویلیام زکندورف استخدام شد، و هفت سال بعدش، که او دفتر مشاور معماری مستقل خودش را به نام مینگپی و دستیاران تاسیس کرد، تا سال ۱۹۸۳ که جایزهی پریتزکر را -که کمابیش آنرا همردهی جایزهی نوبل در معماری میخوانند- دریافت کرد، ۳۵ سال فاصله است. با این همه، شهرت جهانی مینگپی شاید به خاطر دو پروژه باشد. پروژهی توسعهی موزهی لوور، و پروژهای که باعث شد فرانسوآ میتران پس از بازدید از آن، کار پروژهی لوور را به مینگپی پیشنهاد دهد، یعنی پروژهی گالری ملی هنر در واشنگتن.
مینگپی در پایان دورهی دبیرستان در شانگهای، تصمیم میگیرد در دانشگاهی در خارج از کشور تحصیل کند. او که فقط هفده سال دارد، در چندین مدرسهی معماری در سراسر جهان پذیرش میگیرد، اما او ایالات متحده را انتخاب میکند و پذیرش دانشگاه پنسیلوانیا را میپذیرد. این انتخاب به دلیل علاقه او به برنامهی آموزش معماری آن دانشگاه و همچنین علاقهی وی به سینمای هالیوود است.پِی مجذوب سبک زندگی دانشگاهیای است که در فیلم های بینگ کراسبی مانند «خوشیهای دانشگاه» (۱۹۳۳) بازتاب یافته است. او زندگی دانشگاهی غربی را چنین میبیند، که به نظر میرسد بیشتر از تفریح و سرگرمی ساخته شده است، که می داند در چین اینگونه نیست.
برای مسافرت به دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا از شانگهای چین، مینگپی سفری بیش از ۱۲۰۰۰ کیلومتری را آغاز میکند. او با کشتی تا سواحل غربی سفر میکند و در بندر رئیس جمهور اس.کولیج در سان فرانسیسکو پیاده میشود، و سپس با قطار به فیلادلفیا سفر می کند. اما پس از رسیدن به دانشگاه، او به شدت نا امید میشود. آموزش آن دانشگاه بر اساس سبک مدرسه هنرهای زیبای پاریسBeaux-Arts بود که از آثار یونان باستان و روم باستان الهام گرفته شده است. مینگپی بیشتر به معماری مدرن علاقه مند است که کاربردیتر است. علاوه بر این، او از سطح بالای دانشجویان دیگر در طراحی معماری مرعوب میشود. او تصمیم می گیرد معماری را رها کند و سپس به تحصیل در رشته مهندسی در موسسه فناوری ماساچوست (MIT) در نزدیکی بوستون بپردازد. با این حال ، هنگامی که به مؤسسه امآیتی می رسد، دانشکده معماری آنجا، عقل و هوش از سرش میبرد و دوباره تصمیم میگیرد به معماری بازگردد.
اما رویکرد دانشکده معماری MIT نیز بسیار به سمت و سوی بوزار Beaux-Arts نزدیک است و الهام بخش مینگپی در کار معماری نیست. اما او راه خود را پیدا میکند. در کتابخانهی دانشگاه، سه كتاب در مورد معمار فرانسوی-سوئیسی لوکوربوزیه Le Corbusier پیدا میکند. پِی از طراحی خلاقانه سبک جدید بینالملل، که با فرم مینیمال و استفاده از مصالحی مانند شیشه و فولاد تعریف شده، الهام میگیرد. لوکوربوزیه در نوامبر سال ۱۹۳۵ از MIT بازدید میکند، که روزی تاثیرگذار در زندگی پِی است، و او معتقد است که آن دو روزی که لوکوربوزیه در آنجا حضور دارد «احتمالاً مهمترین روزها در فرآیند آموزش او در معماری هستند». این دانشجوی جوان که همچنین تحت تأثیر معمار آمریکایی فرانک لوید رایت نیز قرار دارد، در سال ۱۹۳۸ برای بازدید از ویلا تالیسین به گرین اسپرینگ در ویسکانسین سفر میکند، اما از اینکه نتوانست با رایت دیدار کند غمگین میشود.
اگرچه پِی از تأکید بر آموزش معماری به سبک بوزار Beaux-Arts بیزار است، اما در تحصیل خود در MIT بسیار موفق است. او علم و فنون سازه ها و همچنین همه آنچه برای معماری ضروری است را می آموزد. او در سال ۱۹۴۰ در رشته معماری فارغ التحصیل میشود و قصد دارد پس از آن بلافاصله به چین بازگردد. با این وجود جنگ چین و ژاپن او را وادار به تغییر برنامههای خود میکند. پدرش از او میخواهد كه در آمریكا بماند و پِی به مدت دو سال در یك شركت مهندسی در بوستون، به نام استون و وبستر استخدام میشود.
طی بازدید از نیویورک در اواخر دهه ۱۹۳۰ ، پِی با آیلین لو، دانشجوی کالج ولزلی ملاقات کرده بود. آنها در بهار سال ۱۹۴۲ ازدواج میکنند. لو در دورههای معماری منظر در دانشگاه هاروارد تحصیل میکرد و این باعث شد تا پِی با دانشجویان دانشکده تحصیلات تکمیلی طراحی دانشگاه دانشگاه هاروارد (GSD) آشنا شود. او شیفتهی فضای پر جنب و جوشی میشود که بر این دانشکده حاکم است، و در دسامبر ۱۹۴۲ دوباره دانشجو میشود و به GSD میپیوندد.
یکی از پروژه های طراحی پِی در GSD شامل طرحی برای یک موزه هنری در شانگهای است. او میخواهد بدون استفاده از متریال یا سبک های سنتی، فضای واقعی چینی را در معماری ایجاد کند. کانسپت این طرح بر پایه سازههای مدرنیستی راست [ارتوگونال] بنا شده است که در اطراف یک باغ در یک حیاط مرکزی و سایر محیط های طبیعی مشابه که در همان نزدیکی قرار دارند سازماندهی شده است. این پروژه با استقبال بسیار خوبی روبرو میشود و گروپیوس میگوید «این، بهترین پروژهی دانشجویی است که در سطح اساتید معماری طراحی شده است». پِی در سال ۱۹۴۶ از GSD فارغ التحصیل میشود و سپس به مدت دو سال در دانشگاه هاروارد تدریس میکند.
در حاشیه مراسم صدمین زادروز مینگپِی در دانشگاه هاروارد، ماکت پروژهی پایانی او در دانشکده طراحی GSD را که توسط یکی از دانشجویان کنونی این مرکز ساخته شده بود، در کتابخانهی دانشکده رونمایی میشود.
به قول زندگی نامه نویس اش، پِی «هر جایزهای که اندکی مرتبط با هنر او بوده را دریافت کرده است!»، از جمله جایزه آرنولد برونر از انستیتوی ملی هنر و ادبیات (۱۹۶۳)، مدال طلای معماری از آکادمی هنر و ادبیات آمریکا (۱۹۷۹)، مدال طلای AIA ۱۹۷۹، نخستین جایزهی ویژهی سلطنتی برای معماری از انجمن هنرهای ژاپن (۱۹۸۹)، جایزه دستاورد یک عمر فعالیت هنری از Cooper-Hewitt کوپر-هییت موزه ملی طراحی، مدال ادوارد مک داوول در سال ۱۹۹۸ و مدال طلای رویال ۲۰۱۰ از موسسه رویال معماران انگلیس. در سال ۱۹۸۳ به او جایزه پریتزکر Pritzker اعطا میشود، بزرگترین جایزهِ معماری که سالانه به یک معمار اعطا، و گاهی از آن به عنوان جایزه نوبل معماری نیز یاد میشود.
سبک معماری پِی به طور کلی مدرن توصیف میشود، با تأثیر مهمی از مضامین کوبیستی و «دلمشغولی» برای هندسه. او به دلیل ترکیب عناصر معماری سنتی با طرحهای مدرن تر مبتنی بر الگوهای هندسی ساده شناخته میشود. وی طبق گفته دایره المعارف بریتانیکا ، «آرایشهای [کمپوزیسیون] جسورانه و هوشمندانه» از این فرمهای هندسی را با «استفاده از […] مصالح بسیار متناقض» ارائه میدهد. یک منتقد معماری، او را اینچنین توصیف میکند: «همچون ترکیب یک حس کلاسیک از فرم، با تسلط معاصر روش کار». پروژههای مینگ پی با جستجوی خلوص خاصی از فرمها همراه با کارآیی عملکردی، که در جنبش سبک بین الملل از طریق استفاده از «فرمهای مستطیلی و فیگورهای نامنظم» و مطابق با روش معمار والتر گروپیوس شناخته میشوند. استفاده از فرم های انتزاعی و استفاده از مواد سرد مانند سنگ ، بتون ، شیشه و فولاد با تمایل شدید برای جلوه های تئاتری و چالش های تکنولوژیکی همراه است. پِی می تواند به داشتن «اثر انگشت و ساخت خود در بسیاری از شهرهای بزرگ» ایالات متحده پیش از «[چرخیدن] در جهان»، افتخار کند. در سال ۲۰۰۰ ، زندگینامهنویس پِی، کارتر ویزمن، پی را «برجسته ترین عضو آخرین نسل مدرنیست ها که هنوز هم فعال هستند» مینامد.
«هرم لوور بالاخره متولد شد، پس از سالها جدال و جنجالهای بسیار، ۶۶۶ قاب شیشهای که چهار وجه این هرم را -که یک خرپای فضایی است- میپوشانند، و این ورودی در انتظار بازدیدکنندگان بیشتری از لوور است.» -رادیو فرانسه.
«فکر میکنم که یک سیاست فرهنگی، پایه و اساس هر نوع دیگری از سیاست است. باید که فرانسویها خودشان را در تاریخشان، در هنرشان بیابند. باید که حالوهوای هنر را بهتر بشناسند.» فرانسوآ میتران.
دربارهی هرم لوور. تصمیم فرانسوآ میتران برای جابجایی وزارت دارایی از لوور و اختصاص کل ساختمانها و فضای کاخ به کلکسیون موزهی لوور، بلافاصله جنجالبرانگیز شد. تصمیم فرانسوآ میتران بزرگ بود. پس خلاص شدن از شرّ خودروها و چند مجسمهای که حیاط [صحن باز] جلوی کاخ را اشغال کرده بودند، او یک دروازهی ورودی عالی و قابل توجه میخواست. لذا او مینگپِی را مأمور طراحی این پروژه کرد و مینگپِی آرشیتکت، یک هرم شیشهای بر روی آکس ورودی حیاط کاخ برپا کرد.
هرم لوور بسیار جنجالبرانگیز شد. پویش امضا و گفتگوها در رسانهها برضد آن انجام شد، و مخالفتهای بسیاری را برانگیخت.
هرم همواره مورد ستایش بوده است. و لوور سمبل پیوستگی قدرت است، از فیلیپ آگوست [که در زمان او کاخ لوور متولد شد] تا امانوئل ماکرون.
«مرسی دوستانِ من!» امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه، که این مکان را برای ورودش به تاریخ فرانسه برمیگزیند، و جلوی هرم لوور است که انتخابش به ریاست جمهوری را با هوادارانش جشن میگیرد.
هرم شیشهای، که دقیقا نمایانگر مرکزی است که او پس از پیروزی در انتخابات با هوادارانش سخن میگوید: «شما برنده شدید! فرانسه برنده شد.»
به این توجه فرانسوآ میتران به معماری باید اشاره کرد که همواره میگفت که معماری و قدرت، به گونهای جداناشدنی به یکدیگر پیوند دارند. قدرت مذهبی با معماری کاتدرالها و کلیساهای عظیم، قدرت شاهان با کاخهای مجلل و ارگهای مستحکم، باغهای بزرگ. چرا که قدرت بینهایت درون سنگها و درختان مستتر میشود. سمبل قدرت. اما زمانه تغییر کرده است. در یک رژیم دموکراتیک و جمهوری، ساخت کاخهای جدید برای رئیسجمهور جدید بیمورد است. بناهای مجلل عمومی متعلق به شرکتهای بزرگ و بانکها هستند. اربابهای جدید دوران.
تنها فرهنگ میماند. زمین بازی برای یک رئیسجمهور که اثری از خویش در دورهی هفتسالهاش [یا پانزدهسالهاش] برجای بگذارد.
شارل دوگل نیازی نداشت چرا که او خودِ فرانسه را دوباره پایهگذاری کرده بود. تنها نام او کافی بود.
پمپیدو که عاشق هنر و شعر بود، ابتکار ساخت موزه هنر مدرن در پاریس را داد که پایتخت فرانسه آنرا کم داشت. او کار را به دو معمار جوان و جویای نام «رنزو پیانو و ریچارد راجرز» سپرد [از طریق مسابقه معماری]، تا این ساختمان را که با لولههای قطور قرمز، آبی، سبز و سفید تصویرسازی شدهاند، در مرکز پایتخت طراحی و اجرا کنند. نوعی معماری هایتک نمایان، متضاد با بافت پاریس، که در زمان خودش جنجالی شد. پمپیدو یک کتابخانه عمومی و مرکز اطلاعات، یک مرکز پژوهش موسیقی معاصر، و یک مرکز خلاقیت و نوآوری صنعتی به این موزه افزود. این چندکارکردی «مولتی دیسیپلیناریته [چندرشتهای]» ایدهی اصلی این سیاست فرهنگی پمپیدو بود.چهل سال بعد، امروز این مجموعهی چندرشتهای، یک موفقیت بزرگ است.
ژیسکار دستن، رئیسجمهور بعدی، از بابت تغییر کاربری ایستگاه قطار اُورسِی [که در مرکز شهر پاریس و در کنار رود سن واقع شده است] به موزه اُورسِی آثار هنری قرن نوزدهم، بسیار خرسند بود. با این تصمیم بزرگ و جسورانه، او سیاست فرهنگی همکاران پیشین خویش را ادامه داد.
اما فرانسوآ میتران، رئیس جمهور سوسیالیست، باز هم بیشتر میخواست. هرم لوور، اوپرا باستی [در میدان باستی در پاریس]، آرک دو لادفانس، کتابخانه ملی فرانسه که نام او بر روی آن است [کتابخانهی فرانسوآ میتران]. او پاریس را با بناهای یادمانی بسیاری آراست.
وقتی به ژاک شیراک رسید، علاقهی او به هنرهای اولیه، قومی و باستانی، او را به سوی ساخت موزه دوو که برانلی [موزهی کنارهی برانلی] و نیز انستیتوی جهان عرب کشانید. هردوی این بناها را ژان نووِل معمار خوشنام فرانسوی طراحی کرده است.
امروز، گروههای تجاری لوکس هستند که به نظر میرسد جای رئیسجمهورها را در سفارش و ساخت بناهای یادمانی فرهنگی گرفتهاند. برنارد آرنو با بنیاد لویی ویتون، که فرانک گهری آنرا طراحی کرده است، و فرانسوآ پینو با موزهی بورس تجاری.
امروز، که دوران مبتنی بر واگذاری قدرت سیاست فرهنگی از بخش عمومی به بخش خصوصی، و نگاه اقتصادی به فرهنگ است، معماری نیاز به یک تکیهگاه محکم برای خلق آثار بیهمتا و یادمانی دارد. چیزی که زمانهی امروز به دنبال آنست.
مینگپی، فرانسوآ میتران و هرم لوور
مینگ پی، آرشیتکت چینی-امریکایی و طراح پروژه توسعهی لوور، در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت، دو ماه پس از اینکه شاهد جشن سی سالگی پروژه توسعه لوور و هرم شیشهای آن بود.
در سال ۱۹۸۱ پس از اینکه فرانسوآ میتران سوسیالیست، رئيسجمهور فرانسه شد، چندین پروژهی جاهطلبانهی فرهنگی را آغاز کرد. از جمله پروژه توسعه لوور. او پس از بازدید از گالری ملی هنر واشنگتن، و هال سرپوشیدهی آن که توسط مینگ پی در ۱۹۶۹ طراحی شده بود، از این آرشیتکت درخواست کرد که به تیم طراحی توسعه لوور بپیوندد. چرا که معتقد بود این آرشیتکت چینی امریکایی، «برای چنین کاری بینظیر است چرا که همچون یک چینی، فهم درستی از تمدنهای باستانی دارد و همچون یک امریکایی، تمایل درستی به مدرنیته.» مینگ پی سه سفر مخفیانه به موزهی لوور داشت که فقط برخی از کارکنان موزه از قصد او باخبر بودند. طرح جامع پروژه را نیز به طور مخفیانه و در کیف دربسته، فقط به رئیس جمهور میتران و امیل بیازینی، مسئول کارگروه توسعه لوور نشان میداد.
مینگ پی نخستین معمار غیرفرانسوی است که در تاریخ لوور، روی این بنای تاریخی و استراتژیک کار کرده است.
پروژه توسعه لوور شامل یک پروژه عظیم معماری زیرزمینی، با حجم خاکبرداری بالاست، که دِبی سیرکولاسیون را در کل مجموعه لوور چندین برابر میکند، و ورودی اصلی همان است که یک هرم بزرگ شیشهای روی آن قرار دارد و هم نور مجموعه را تأمین میکند و هم یک المان هویتبخش و آیکونیک مدرن برای موزه است. همچنین شامل یک هرم وارونه هم هست که در بخش ورودی زیرزمینی موزه قرار دارد.