هنرنگار-۲و۳, هنرهای تجسمی

مردی که راه می رود

نمایشگاه موقت در انستیتو جاکومتی، از ۴  ژوییه تا ۲۹ نوامبر ۲۰۲۰، پاریس، فرانسه

گزارش و عکس: سوگند اصغری

 

 

آلبرتو جاکومتی

آلبرتو جاکومتی1Alberto Giacometti مجسمه‌ساز و نقاش سوییس تباری بود که در سال ۱۹۰۱ در شهر برگنوو2Bergonovo سوییس به دنیا آمد و در سن ۶۱ سالگی در شهر شور3Coire/Chur سوییس فوت کرد. پدر او، جیوانی جاکومتی4Giovanni Giacometti ، یک نقاش بود و آلبرتو در آتلیه‌ی پدر بزرگ شده طوری که در ۱۲ سالگی اولین نقاشی‌های خودش که پرتره از اعضای خانوادش بود رو کشید. اولین مجسمه‌ی خود که یک نیم‌تنه از بردار خود دیگو5Diego بود را در همان سن انجام داد. او پس از تحصیلاتش در مدرسه هنرهای زیبای ژنو6Ecole des Beaux Arts de Genève  در سال ۱۹۲۲ به پاریس سفر می‌کند. آلبرتو علاقه‌ی خاصی به موزه‌ی لوور داشت و تا مدت‌ها مجسمه‌های او تحت تاثیر کوبیسم، هنر افریقایی‌ها و هنر مجسمه‌ سازی یونان قدیم قرار گرفت. در این دوره، ستایل کار ‌آلبرتو جاکومتی سوریال بود و تا سال ۱۹۳۵ عضو گروه سوریالیست‌های پاریس7Groupe surréaliste parisien  بود.

در دوره‌ی پس از جنگ (۱۹۴۶-۱۹۴۷)، ستایل جدیدی در اثر ‌آلبرتو جاکومتی دیده می‌شود که به صورت مجسمه‌های دراز و باریک بروز داده شده. این نمایشگاه تمرکز ویژه‌ای بر روی آثار این دوره دارد که معروف‌ترین آثار جاکومتی به حساب می آیند. جاکومتی علاقه داشت که در کافه‌ها بنشیند و رهگذ‌رها را ببیند. آثاری که در این نمایشگاه نشون داده شده لحظاتی هست که در حقیقت جاکومتی آن‌ها را ثابت کرده: میدان، یک زن که راه می رود، یک زن که بین دو جعبه که خانه هستند راه می‌رود، سه مرد که راه می‌روند، مردی که در یک صبح آفتابی از میدان می‌گذرد، یک مرد که راه می‌رود. تمام شخصیت‌های جاکومتی بر روی یک پایه قرار دارند و او با حالتی که به  پاها، دست‌ها و حتی شانه‌های شخصیت‌هایش میده آن‏ها را دوباره به حرکت در می آورد.

آتلیه‌ی کار

درمحله‌ی منپارناس8Montparnasse، فضای ۲۳ متری‌ای وجود دارد که از سال ۱۹۲۶ به بعد، خانه و آتلیه‌ی کار آلبرتو جاکومتی بوده است. پنج سال پس از در گذشت او در سال ۱۹۶۶، همسراو آنت9Annette Arm، مجبور به تخلیه‌ی این مکان می‌شود. او تمام تلاشش را می‌کند تا بیشترین آثار و وسیله‌ی کار و زندگی آلبرتو را حفظ و نگهداری کند، حتی دیوارهای اطاقش را. سپس در مکانی جدید اما در همان محله‌ی مورد علاقه‌ی آلبرتو، یعنی محله‌ی منپارناس، آتلیه‌ی کار او را انتقال می‌دهند. بازسازی این مکان بسیار دشوار بوده و طی چندین مراحل به سرانجام رسیده. هدف آنت، حفظ روح آتلیه‌ی کار آلبرتو بوده طوری که هم بازدید کننده احساس نزدیکی به هنرمند بکنه هم اشیا و آثار هنری داخل آتلیه محفوظ بمانند. و می‌توان گفت که این اتفاق به بهترین نحو صورت گرفته. وقتی به شماره‌ی ۵ خیابون ویکتور شولشر10Victor Schœlcher می‌رسیم، در را که باز می کنیم، با یک فضای کاملا سفید و مدرن و بازسازی شده رو به رو می‌شویم. سمت راست، چند پله ما را با محیط کار یک هنرمند رو به رو می‌کند، که حتی ازدیوار اطاق کارش هم به عنوان کاغذ طراحی استقاده می‌کرده. ناخودآگاه، با دیدن تخت گوشه‌ی اطاق، کتاب و روزنامه‌های باز، سیگارهای استفاده شده تو جا سیگاری و یک مجسمه‌ی ناتمام روی میز کار، هنرمند رو در حال تولید اثر هنری خود به راحتی تصور می‌کنیم.

مردی که راه می رود

مردی که راه می رود شاید ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین اسمی است که میشه به یک اثر هنری داد. اما وقتی این مجسمه رو می بینیم کامل‌ترین توصیفی که میشه ازش کرد همین است. ساده و بی آلایش، همانند اکثر آثار آلبترو جاکومتی.

این اثر هنری معروف، نمایانگر حالت حرکت با سنتز موقعیت‌های مختلف بدن هنگام راه رفتن است. هنرمند، به جای توصیف وفادارانه حرکت، آن حس را با دوام کهن الگوها ترکیب می کند. مردی که راه می رود نمایشی از انسان است که از ژانر فرار می‌کند تا به یک حالت جهانی برسد، میان راه بین تصویر و نشانه ، بین شکل و انتزاع.

در آثار میدان یا «سه مرد که راه می‌روند» می‌شود هم زمان لحظه‌ی به هم رسیدن شخصیت‌ها و لحظه‌ی دور شدن از هم و پخش شدن آن‌ها را به خوبی تصور کرد. جاکومتی با طرح مجسمه سازی از گروه و نه شخصیت واحد، تاریخ هنر را با درک ما از زندگی روزمره آشتی داد.

در این نمایشگاه، به صورت خیلی نادر، سه اثر مردی که راه می رود جاکومتی نمایش داده شده است. کوچک‌ترین آنها در سال ۱۹۴۷ با استفاده از برنز ساخته شده است. نسخه‌ی گچی اریجینال او در آتلیه دیده می‌شود. دو تا مجسمه‌ی دیگر بزرگ‌تر از این اولی هستند، بیشتر رو به جلو ساخته شدند و پاهای آنها بازتر است. یکی از آنها با برنز و دیگر با گچ که روکش شلک11Shellac دارد ساخته شده است. این روکش به مجسمه این رنگ قهوه‌ای/نارنجی را می‌دهد.

جاکومتی با ساختن این مجسمه‌ها وارد یک سنت قدیم در تاریخچه‌ی هنر می‌شود؛ از مجسمه‌های مصری‌ها و یونانی‌های قدیم تا مردی که راه می‌رود رودن12Rodin. مردی که راه می‌رود، بدون هیچ المانی که داستانی را به همراه مجسمه تعریف کند، مثل مدل مو یا لباس، تبدیل می‌شود به یک علامت گرافیکی جهانی.

یکی از نویسنده‌ها و دوستان او، ژان ژنه13Jean Genet، در این‌باره می‌گوید: «به نظر می رسد که این هنرمند می‌دانسته است که چگونه چیزی را که باعث اختلال در نگاه او می‌شود کنار بگذارد تا کشف کند که چه چیزهایی از مرد باقی خواهد ماند»14«il me semble que cet artiste ait su écarter ce qui gênait son regard pour découvrir ce qui restera de l’homme quand les faux-semblants seront enlevés»

L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche
L’homme qui marche

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *